دانلود در ادامه مطلب


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  پنج شنبه 26 آبان 1398برچسب:,ساعت 17:30  توسط MASOOD 

    عکس بهترین گل ها 


 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه 5 آذر 1390برچسب:,ساعت 21:24  توسط MASOOD 

    عکس بهترین گل ها 


 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه 5 آذر 1390برچسب:,ساعت 21:24  توسط MASOOD 

    عکس بهترین گل ها 


 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه 5 آذر 1390برچسب:,ساعت 21:24  توسط MASOOD 

متن کوتاه زیبا - متن دلنشین - اس ام اس های دلنشین زیبا - پیامک های آموزنده - اس ام اس های فلسفی - داستانهای اس ام اسی - پیام های اس ام اسی جدید - متن های زیبا و خواندنی - داستانهای زیبا و جدید

متن های کوتاه زیبا و دلنشین

برو به ادامه مطلب


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  شنبه 5 آذر 1390برچسب:,ساعت 21:11  توسط MASOOD 

 

#################################

- پایان نامم تموم شده زنگ زدم به استاد میگه میخوای دفاع کنی؟

 پــــ نه پــــ میخوام حمله کنم.

#################################

- مگس نشسته رو برنج به خواهرم میگم: مگـــــــــــــــــس، میگه بکشمش؟؟

پـــــــ نه پــــــ زشته برنج خالی بخوره یکم خورشت بریز واسش.

#################################

- ساعت 11 اومدم ماشینو پارک کنم همسایمون می گه شماهم اینحا 

زندگی می کنین، می گم پـــ نــه پــــــ  من عضو ستاد

اطلاعات عملیاتم اومدم واسه شناسایی.

#################################

- رفتم مغازه میگم CD دارید؟ میگه خام؟

پـــ نــه پــــــ تنوری باشه با قارچ و پنیر.

#################################

- از ساق پا تا محدوده 18 قدم گچ گرفتم دوستم اومده میگه شکسته؟ 

گفتم پـــ نــه پــــــ  دوستم ارتپده تعارف زد منم موندم تو رودرواسى.

#################################

- رفتم سر مزار میپرسه اومدی فاتحه بخونی؟! 

پـــ نــه پــــــ اومدم یه کامنت بزارم واسه شادی روح اموات!

#################################

- بچه خواهرم بدنیا اومده تپل مپل گرفتم بغلم فامیله دوره اومده میگه 

ماشالله سالمه پـــ نــه پــــــ خرابه فردا میخوایم بفرستیمش گارانتی!!!

#################################

- چند روز پیش کنار دادگستری یه نفر با لباس زندان داشت فرار میکرد، 

دوستم پرسید: “یعنی یارو واقعاً دزده؟” پـــ نه پــــ  زنگ دادگستری رو زده داره در میره.

#################################

- گاو اولی : ماااااااااااااااا

گاو دومی : مااااااااااااا؟

گاو اولی : پـــ نــه پــــــ اونا

#################################

- تو توالت بودم و تو حال خودم.. یک هو یکی محکم زد به در…. 

گفتم بله. دیدم داداشمه میگه اه تو اونجایی !!!

گفتم پـــ نــه پــــــ این صدای منشی توالته .. لطفا بعد از شنیدن بوق بفرمایین داخل.

#################################

- بعد از کلی کلنجار رفتن با شریکم بهش گفتم باید از هم جدا شیم … 

میگه یعنی جداً ازهم جدا شیم؟ پـــ ن پــــ  من فقط عاشق اینم حرف

قلبتو بدونم الکی بگم جدا شیم، تو بگی که نمیتونم! 

+ نوشته شده در  پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:,ساعت 18:9  توسط MASOOD 

                           مطلب جدید 

برو به ادام مطلب


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:,ساعت 18:5  توسط MASOOD 

جدید ترین آهنگ خارجی

 

                                                 آلبوم ها در ادامه مطلب

 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:,ساعت 17:13  توسط MASOOD 

دانلود آهنگ تتلو   

 

دانلود آهنگ جدید امیر تتلو و طعمه

 

دانلود آهنگ جدید و فوق العاده زیبای امیر تتلو و طعمه با نام منو داری … با دو کیفیت

 

MP3-192
دانلود

OGG-64
دانلود

دیگر مطالب در ادامه مطلب


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  پنج شنبه 26 آبان 1390برچسب:,ساعت 16:49  توسط MASOOD 


شقایق گفت :با خنده نه بیمارم، نه تبدارم

اگر سرخم چنان آتش حدیث دیگری دارم

گلی بودم به صحرایی نه با این رنگ و زیبایی

نبودم آن زمان هرگز نشان عشق و شیدایی

یکی از روزهایی که زمین تبدار و سوزان بود

و صحرا در عطش می سوخت تمام غنچه ها تشنه

ومن بی تاب و خشکیده تنم در آتشی می سوخت

ز ره آمد یکی خسته به پایش خار بنشسته

و عشق از چهره اش پیدای پیدا بود ز آنچه زیر لب می گفت

شنیدم سخت شیدا بود نمی دانم چه بیماری

به جان دلبرش افتاده بود-اما-

طبیبان گفته بودندش اگر یک شاخه گل آرد

ازآن نوعی که من بودم بگیرند ریشه اش را و بسوزانند

شود مرهم

برای دلبرش آندم شفا یابد

چنانچه با خودش می گفت بسی کوه و بیابان را

بسی صحرای سوزان را به دنبال گلش بوده

و یک دم هم نیاسوده، که افتاد چشم او ناگه

به روی من

بدون لحظه ای تردید شتابان شد به سوی من

به آسانی مرا با ریشه از خاکم جدا کرد و به ره افتاد

و او می رفت و من در دست او بودم

و او هرلحظه سر را رو به بالاها

تشکر از خدا می کرد

پس از چندی

هوا چون کورۀ آتش، زمین می سوخت

و دیگر داشت در دستش تمام ریشه ام می سوخت

به لب هایی که تاول داشت گفت:اما چه باید کرد؟

در این صحرا که آبی نیست

به جانم هیچ تابی نیست

اگر گل ریشه اش سوزد که وای بر من

برای دلبرم هرگز دوایی نیست

و از این گل که جایی نیست خودش هم تشنه بود اما!

نمی فهمید حالش را چنان می رفت و

من در دست اوبودم

و حالامن تمام هست او بودم

دلم می سوخت اما راه پایان کو ؟

نه حتی آب،نسیمی در بیابان کو ؟

و دیگر داشت در دستش تمام جان من می سوخت

که ناگه

روی زانوهای خود خم شد دگر از صبر او کم شد

دلش لبریز ماتم شد کمی اندیشه کرد- آنگه -

مرا در گوشه ای از آن بیابان کاشت

نشست و سینه را با سنگ خارایی

زهم بشکافت

زهم بشکافت
اما ! آه

صدای قلب او گویی جهان را زیرو رو می کرد

زمین و آسمان را پشت و رو می کرد

و هر چیزی که هرجا بود با غم رو به رو می کرد

نمی دانم چه می گویم ؟ به جای آب، خونش را

به من می داد و بر لب های او فریاد 
"بمان ای گل"

که تو تاج سرم هستی دوای دلبرم هستی

"بمان ای گل"

ومن ماندم

نشان عشق و شیدایی

و با این رنگ و زیبایی

و نام من شقایق شد 

گل همیشه عاشق شد 

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
+ نوشته شده در  سه شنبه 24 آبان 1390برچسب:,ساعت 1:41  توسط MASOOD